غرض ورزیدن (دِ مَ دَ) به کار بردن غرض. غرض راندن. غرض ورزی. رجوع به غرض و غرض ورزی و غرض رانی و غرض راندن و غرض داشتن شود ادامه... به کار بردن غرض. غرض راندن. غرض ورزی. رجوع به غرض و غرض ورزی و غرض رانی و غرض راندن و غرض داشتن شود لغت نامه دهخدا
غرض ورزیدن غرض به کار بردن اعمال غرض کردن غرض ورزی کردن ادامه... غرض به کار بردن اعمال غرض کردن غرض ورزی کردن تصویر غرض ورزیدن فرهنگ لغت هوشیار